عاشقانههای مجید مظفری و دخترش | تدارک جشن نوروز همراه با همسایههای ارمنی
تاریخ انتشار: ۲ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۳۷۶۷۰۳
به گزارش همشهری آنلاین، مجید مظفری بازیگر، کارگردان و تهیهکننده نام آشنای مخاطبان تلویزیون، تئاتر و سینما در زندگی خصوصیاش، بسیار احساساتی، مهربان، خانوادهدوست و باگذشت است که بیشتر ساعات زندگی خود را وقف دخترش کرده است. نیکی هم که این روزها راه پدر را دنبال میکند، بسیار به پدرش علاقهمند است و جای خالی مادر را پر کرده.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قصههای خواندنی تهران را اینجا ببینید
آقای مظفری؛ برویم سراغ آغاز زندگی مشترک، چه سالی ازدواج کردید؟مجید مظفری: سال ۶۳ با همسرم آشنا شدم و بعد از دوسال با هم ازدواج کردیم. البته باید این نکته را بگویم. من تا رضایت پدر و مادر همسرم و پدر و مادر خودم را جلب نکردم ازدواج نکردم. ازدواج ما به نوعی بسیار سنتی و با احترام به نظر بزرگترها انجام شد. به همین خاطر ۲ سال صبر کردم. برای من یک زندگی سالم و آرام بسیار اهمیت داشت و باید کسی را انتخاب میکردم که این نکته هم برای او مهم باشد. خوشبختانه مجموعهای از مسائل در گذشته ما ۲ نفر وجود داشت که به دنبال یک آشیانه آرام میگشتیم و تمام تلاش ما برای این بود که این آشیانه را با کمک یکدیگر بسازیم و در آن احساس امنیت کنیم. زندگی ما در ابتدا سختیهای خودش را داشت. من و همسرم در یک اتاق کنار پدر و مادرم زندگی میکردیم. شاید باور نکنید اما روزها سر فیلمبرداری بودم و شبها دیوار میچیدیم و رنگ میزدیم و گچکاری میکردیم. من و همسرم با هم یک آشیانه کوچک در طبقه بالای خانه پدریام ساختیم و زندگی خوبی نیز با هم داشتیم، اما متأسفانه همسر من در اثر بیماری چند سال پیش فوت شد و من و نیکی را تنها گذاشت. این مسئله ضربه روحی بسیار بدی را به ما وارد کرد، اما با این حال این دوری را تحمل میکنیم.
رابطه پدری و فرزندی شما زبانزد همه است. راجع به رابطهتان بگویید.مجید مظفری: من و نیکیجان از وقتی همسرم فوت کرد تنها زندگی میکنیم و بسیار بههم وابستهایم. رابطه ما خیلی بیشتر از رابطه پدر و فرزندی، رابطهای رفاقتآمیز است. خیلی برای هم وقت میگذاریم و درباره چیزهای مختلفی با هم صحبت میکنیم. باوجود نیکی من هرگز در زندگیام احساس کمبود و تنهایی نداشتهام.
نیکی: بابا همه زندگی من است و خودش هم این را میداند. ما بیشتر از اینکه با هم رابطه پدر و فرزندی داشته باشیم رفیق هستیم. من در تمام زندگیام سعی کردهام همه حرفهایم را با پدرم در میان بگذارم چون معتقدم رفیق و دوست واقعی هر انسانی پدر و مادرش هستند و هیچکس خیر و صلاح فرزند را به اندازه پدر و مادرش نمیخواهد.
تفریحات مشترک شما؟مجید مظفری: وقتی نیکی بچه بود همیشه جمعهها صبح میرفتیم کوه و پس از آن مجموعه ورزشی شهید چمران، بعد هم میرفتیم رستوران البرز چلوکباب میخوردیم. هنوز هم همه تفریح ما بیرون رفتن با یکدیگر و دیدو بازدید از خویشاوندان است.
نیکی: ما همیشه در کنار هم هستیم. زندگی، تفریح و سفرمان مشترک است؛ یعنی فقط در زمانی که بابا یا من سر کار باشیم کنار هم نیستیم که تازه اگر کارهایمان در یک زمان نباشد، سر کار نیز به هم سر میزنیم و بهنحوی کنار هم هستیم. ما بسیار اهل سفر هستیم و هر وقت زمان خالی داشته باشیم فوراً برنامه سفر میریزیم. بابا خیلی خوشسفر است و ما تابهحال به جاهای مختلفی در ایران و سایر کشورها سفر کردهایم.
مهمترین اصولی که به آن پایبندید؟مجید مظفری: سعی میکنیم در چاردیواری خانهمان به دنبال حسرتها نباشیم. بهطور مثال هیچوقت نمیگویم در خیابان ماشین مدل بالایی را دیدم و حسرت آن را بخورم. اما تلاش برای رسیدن به چیزهایی که نداریم بسیار خوب است من همیشه در خانه مطابق با آنچه زندگی میکنم و قرار است در خانه بسازمش صحبت میکنم. اینها باعث میشود که زندگی خود به خود ساخته و برای هر دو ما زیبا و دوستداشتنی شود.
نیکی: البته دید من بهعنوان یک دختر جوان با پدرم کمی متفاوت است. من به اصول بسیاری معتقدم. مانند با هم بودن و در کنار هم بودن حتی سر یک میز با هم غذا خوردن و حرمت و جمع خانوادگی را به هر چیزی ترجیح دادن. درست است که من عضو کوچک یک خانواده هستم اما بسیار به دور هم جمع کردن خانواده و بستگان اهمیت میدهم. من عاشق مهمانیهای خانوادگی هستم و رفتوآمد با اقوام برایم ارزشمند است.
اینطور به نظر میرسد که نیکی بسیار پایبند به روابط خانوادگی است؟مجید مظفری: بله. نیکی بسیار وابسته به خانواده است و بسیار هم به بزرگترها احترام میگذارد. من بارها دیدهام که نیکی بستگان درجه یک را دعوت میکند و خودش به تنهایی تمام کارها را انجام میدهد. چون خیلی به روابط خانوادگی پایبند است.
نیکی: من معاشرت با فامیل را به هر چیز دیگری ترجیح میدهم.
بهترین هدیه شما به دخترتان چه بوده است؟مجید مظفری: مدتی بود که بیشتر دوست داشتم در خانه بمانم وکاری انجام نمیدادم و این موضوع نیکی را خیلی ناراحت کرده بود تا اینکه یک روز تصمیم گرفتم از این رخوت خارج شوم و فکر میکنم سرحال شدنم بهترین هدیه برای او بود چون این موضوع بسیار او را سر شوق آورد. ضمن اینکه اساساً نیکی دختر پرتوقعی نیست و حتی با یک شاخه گل هم خوشحال میشود.
نیکی: وجود پدرم و سلامتیاش برایم بهترین هدیه است.
و بهترین هدیه نیکی به شما؟مجید مظفری: سلامتی او بهترین هدیهای است که میتوانم بگیرم.
بهار برای شما چه معنایی دارد؟مجید مظفری: بهار برای ما همراه است با جان گرفتن دوباره طبیعت. وقتی تمام محلهام سرسبز میشود و روح زندگی در اطرافم دمیده میشود، من هم به تکاپو میافتم تا سال قبل را با همه خاطرات خوب و بدش پشت سر بگذارم و برای ساخت سالی جدید تلاش کنم. سالی پر از روزهای خوب همراه با موفقیت.
نیکی: برای من بهار از اواسط اسفند شروع میشود. با خانهتکانی و تلاش برای چیدن سفره هفتسین. در انتهای سال به روزهایی که پشت سر گذاشتم فکر میکنم و از تجربیات حاصله برای ساخت سالی بهتر استفاده میکنم.
حال و هوای تحویل سال در خانه مظفریها چگونه است؟مجید مظفری: من عاشق موزیک تحویل سال با آنساز و دهل هستم. برای همین لحظه سال تحویل برای من بسیار دوستداشتنی است. لحظه سال تحویل سعی میکنیم در کنار بزرگترهای فامیل و دور یک سفره باشیم.
نیکی: جمع شدن در دور سفره هفتسین و دعا برای سلامتی خودمان و مردم.
تا به حال پیش آمده لحظه سال تحویل کنار خانواده و دخترتان نباشید؟مجید مظفری: نه، همیشه کنار خانوادهام بودم.
نیکی: تا جایی که من به خاطر دارم همیشه در کنار هم بودیم.
بهترین عیدی که به نیکی دادید، چه بود؟مجید مظفری: (مکث میکند) نیکی زیاد در قیدوبند مادیات نیست. نمیدانم بهترین عیدی که به نیکی دادم چه بوده اما میدانم او بهترین هدیه من است.
برنامهتان برای نوروز چیست؟مجید مظفری: در حال حاضر که برنامهای جز حضور در منزل خویشاوندان و دیدار با بزرگترهای فامیل نداریم. اما همین دور همیهای خویشاوندی و صحبت از سالی که گذشت بهترین برنامه است. علاوه بر این سعی میکنیم در همین ابتدای سال برای سال جدیدمان تصمیم بگیریم. البته سرزدن به دوستان قدیمی در محله مجیدیه نیز از دیگر برنامههای من است.
نیکی: من هم دوست دارم عمارت مسعودیه را ببینم و از دیدن خانههای قدیمی تهران لذت ببرم.
سالی که گذشت برایتان چگونه بود؟مجید مظفری: سالی که گذشت برای من سال بسیار خوبی بود. سالی پر از اتفاقهای خوب. سالی که در آن تصمیم گرفتم به عرصه هنر برگردم و دوباره کار کنم. همکاری با جشنواره فجر و بازی کردن در فیلم «کفشهایم کو» بهترین اتفاقهای امسال بود.
از حال و هوای نوروز در محله قدیمیتان بگویید.من سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۶ را در محله مجیدیه زندگی کردم. البته این به این معنا نیست که الان به این محله سر نمیزنم. یادم میآید در آن سالها وقتی به نوروز نزدیک میشدیم، هممحلهایهای ارامنه نیز پابه پای ما برای نوروز تدارک میدیدند و به دید و بازدید میپرداختند. البته ما هم در اعیاد آنها همین کار را میکردیم. یکی از بهترین روزهای زندگیام به آن سالها برمیگردد. محلهای صمیمی و پرخاطره. من هنوز هم آن محله را دوست دارم برای همین نوروزها سری به دوستان قدیمی میزنم.
محله از نگاه مظفریها مجیدیه الان با گذشته چه تفاوتی کرده است؟به نظرم شرایط فعلی این محله و محلههای منطقه قابل قیاس با آن زمان نیست. الان واقعاً شرایط بسیار بهتری پیدا کردهاند. با جمعآوری دستفروشها از محلهها، منطقه زیبایی بصری پیدا کرده است که جا دارد از مدیریت شهری منطقه تشکر کنم. علاوه بر این خیابانهای آن محدوده بسیار تمیز شدهاند. علائم راهنمایی و رانندگی نیز آنقدر دقیق و کافی هستند که هیچکس در این منطقه برای نشانییابی به مشکل برنمی خورد. بهطور کلی الان این منطقه را بیشتر دوست دارم.
مشکلات این منطقه از دید شما؟به نظر من تنها مشکل این منطقه نداشتن پارکینگهای عمومی است. اگر سری به کوچهها و پسکوچههای محلههای مجیدیه، نارمک و یا هفتحوض بزنید، پی به این حرف من میبرید. تمام کوچهها پر است از خودروهای پارک شده در حالی که میتوان این مشکل را با ساخت چند پارکینگ عمومی برطرف کرد.
اگر یک روز شهردار منطقه باشید، چه میکنید؟مجید مظفری: با توجه به حال و هوای نوروزی کارهایی که میکردم در رابطه با جمعآوری هزاران تن سبزهای است که در منطقه و شهر تولید میشود. اگر شهردار بودم در سطح محلهها جایی تعبیه میکردم تا سبزه عید مردم به جای اینکه روز سیزدهبهدر دور ریخته شود، در آنجا تحویل گرفته و بازیافت شود تا بهعنوان کود و یا غذای پرندهها استفاده شود. علاوه بر این با هر کسی که به نحوی فضای سبز را خراب میکرد، برخورد قاطع میکردم.
نیکی: من اگر شهردار بودم بیش از هر چیزی به چهره شهر رسیدگی میکردم تا شهرم را از این رنگهای خاکی و تیره دور کنم و به جای آن با رنگهای شاد و زیبا به شهرم جلوه بدهم. علاوه بر این به تمیزی نمای خانهها، خودروها و هر چیز دیگری که در سطح شهر است توجه ویژه میکردم.
کد خبر 746205 برچسبها هویت شهری همشهری محله نوروزمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: هویت شهری همشهری محله نوروز بهترین هدیه مجید مظفری محله ها کنار هم برای من
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۷۶۷۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برپایی نمایشگاه آثار آندره سوروگیان درباره شاهنامه در ایروان
به گزارش خبرنگار مهر، موزه ماتناداران در شهر ایروان با نام کامل «ماتنادارانِ مسروپ ماشتوتس» از بنیادهای برجسته ارمنستان به شمار میرود که به نام ماشتوتس ابداعکننده الفبای زبان ارمنی، نامگذاری شده است.
«ماتناداران» در معنای لغوی به مجموعهای گفته میشود که مکانی برای نگهداری اسناد، متون خطی و کتابهای دستنویس قدیمی یا چاپی است. این مجموعه، علاوه بر حفاظت از این متون، فعالیتهای علمی دیگری از قبیل جمعآوری، ترمیم، طبقهبندی، تحقیق و نشر آنها را نیز برعهده دارد.
مدیر ایرانی-ارمنی این موزه فعالیتهای زیادی در راستای شناخت دو کشور ایران و ارمنستان انجام میدهد از جمله برگزاری چندین نمایشگاه و تبادل اطلاعات برای خوانش و مرمت نسخ خطی. یکی از این برنامهها در راستای بزرگداشت نقاش ایرانی ارمنی بود پیش از این هم بارها نمایشگاههایی برگزار کرد که هر کدام با استقبال خوبی مواجه شده است.
امروز نیز قرار است نمایشگاهی با عنوان شعر تندیسها به مناسبت صد و سی سالگی آندره سوروگیان در موزه ماتناداران افتتاح شود. این موزه با همکاری مؤسسه علمی نسخههای خطی ماتنداران، موزه کلیسای اچمیادزین و مادر آتور آثار نقاشی «آندره سوروگیان» نقاش و هنرمند ایرانی-ارمنی از شاهنامه فردوسی را به نمایش میگذارد.
ایوت تجریان مدیر بخش موزه ماتناداران
آندره سوروگیان معروف به درویشخان، نقاش برجسته مینیاتور و یکی از بنیانگذاران شیوه مردمی در نقاشی ایرانی معروف به نقاشی قهوهخانهای بوده است و در نقاشی ایرانی و سبک نقاشی مینیاتور صاحب سبک بود. این هنرمند ارتباط تنگاتنگی با مردم ارمنی و گذشته تاریخی آنها داشت.
پیش از این نیز همایشی برای این هنرمند ارمنی-ایرانی با همکاری با همکاری سفارت جمهوری ایران در جمهوری ارمنستان، مرکز فرهنگی سفارت جمهوری ایران در جمهوری ارمنستان و بنیاد سوروگیان برگزار شده بود.
در این راستا «ایوت تجریان» مدیر بخش موزه ماتناداران در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: این نمایشگاه با هدف یادبود این هنرمند ایرانی-ارمنی برپا شده است. پیش از این آمانوئل سوروگیان نوه آنتوان و فرزند آندره، که اکنون ۹۴ ساله ساکن آلمان هست، کلکسیون بزرگی از آثار پدر و عکسهای پدربزرگش (آنتوان عکاس مشهور دوره ناصرالدین شاه) را اهدا کرده بود.
وی با بیان اینکه این نمایشگاه به مدت ۶ ماه در موزه ماتناداران برپا خواهد بود گفت: ما در این موزه و در موزه اچمیادزین نیز آثاری از سوروگیان داریم که به نمایش میگذاریم. در مجموع حدود ۳۰ اثر به نمایش گذاشته میشود که وی از داستانهای شاهنامه کشیده است. آثاری که از آندره سوروگیان در موزه ماتناداران نگهداری میشود با آثار موجود در موزه کلیسای اچمیادزین تفاوت دارد. آثار آنجا از اسطورههای تاریخی ارمنی است، ولی آثار موزه ما بیشتر از خیام و باباطاهر و شاهنامه فردوسی است.
تجریان که موضوع پایانه نامهاش «زندگی و آثار آنتوان سوروگین، عکاس ایرانی» بوده است گفت: این موزه به انیستیتوی نسخه شناسی و موزه نسخههای دست خطی معروف است و کسی به عکسهای آرشیوی آن توجه نکرده بود در حالی که نگاتیوهای شیشهای و عکسهای زیادی از نسل اول عکاسان ارمنی درباره ایران داریم. من سه سال روی آن کار کردم و نتیجه آن برگزاری چند همایش و نمایشگاه شد.
در حال حاضر هم میتوان نمایشگاه موقتی از تصاویر عکاسان ارمنی که به ایران آمده و عکاسی کردهاند را مشاهده کرد. این نمایشگاه به مدت ۶ ماه باید برگزار میشد اما هر بار به دلیل استقبالی که از آن شد، تمدید کردیم.
آندره سوروگیان ۹ سال در انزوا به سر برد و غرق در آثار فردوسی شد و ۴۱۶ اثر از شاهنامه فردوسی را نقاشی کرد که با تاریخ فوت این شاعر همخوانی داشت
تجریان به برگزاری نمایشگاه قاجار نیز اشاره کرد و گفت: این نمایشگاه هم به دلیل استقبال زیاد، بارها تمدید شد. منتها ما نمیتوانستیم نسخهها را خیلی طولانی به معرض نمایش بگذاریم به همین دلیل در طول سه سال، بارها آثار جا به جا میشد.
وی گفت: در این موزه بیش از ۴۵۰ نسخه ایرانی داریم و قسمتی از آن متعلق به دوره قاجار است. برخی از نسخهها ناشناس هستند یا دیباچه ندارند بنابراین با توجه به سبک تهیه کاغذ و خط میتوانستند قاجاری باشند. از این آثار هم در نمایشگاه استفاده کردیم. ایران برای ارمنیان بسیار مهم است و الهام بخش کارهای هنری آنها میشود. مانند آندره سوروگیان که عاشق ایران بود.
وی که پیش از این مدیر بخش هنری موزه بوده است گفت: بعد از اینکه من مدیر موزه مانتاداران شدم، ۹۰ درصد نمایشگاهها و برنامههایمان مرتبط با ایران است حتی نوروز امسال سفره هفت سین در موزه چیدیم. چون معتقد هستم کشورهای همسایه باید همدیگر را بشناسند. زمانی که ارمنستان جزو شوروی بود روابط بین دو کشور ایران و ارمنستان هم کم شد. اما الان زمانی است که باید روابط سیاسی و فرهنگی را احیا کنیم. چون هر کار بزرگی از کارهای فرهنگی نشأت میگیرد حتی سیاست.
یکی از نقاشیهای آندره که به عنوان شاهکار او یاد میشود
وی ادامه داد: من در راستای همکاریهای مشترک یک سفر به همراه همکارانم در موزه به شهرهای قم و تهران داشتیم و از کتابخانه مرعشی، مرکز میراث مکتوب، کتابخانه مرکزی و بنیاد ایرانشناسی دیدن کردیم. در کتابخانه مرعشی و کتابخانه های دیگر تعداد نسخ ارمنی وجود دارد که هیچ وقت روی آن کار نشده است.
تجریان گفت: همچنین همکاری زیادی با سفارت ایران و رایزنی فرهنگی ایران در ارمنستان میکنیم. در نظر داریم تا مرمت گران نسخ ایرانی و ارمنی هم با یکدیگر آشنا شوند. چند وقت پیش هم از یکی از مرمتگران مشهور ایرانی دعوت شد تا در دو هفته کارگاه عملی و تئوری برگزار کند. از ایروان هم قرار است چند نفری به ایران بیایند تا فعالیتهای مشترک انجام شود.
کد خبر 6093804 فاطمه کریمی